نه ماهگی
خانوم کوچولوی من نه ماهه شد ودر دو ماه گذشته کلی کارای جدید یادگرفتی ،دیگه به تنهایی خودت میشینی و تو چهار دست و پا رفتن هم که استاد شدی و سینه خیز رفتن رو هم به دست فراموشی سپردی .دست میگیری به مبل ودیوار و انسان(مخصوصا وقتایی که بابایی خوابه) و کلا هر چی که بتونه تکیه گاهت باشه ،و بلند میشی و راه میری و من بی صبرانه منتظر وقتی ام که به تنهایی گل نازم بتونه راه بره.
علاقه زیادی هم به تعقیب و گریز مورچه ها داری و تلاش می کنی بگیریشون و مزه مزه کنی داستان به این مرحله که میرسه مامانی مانعت میشه .
یادم اومد لیوان چای، همیشه با تعجب نگاهش می کنی و چند باری هم محتاطانه سعی داشتی انگشتتو بکنی تو لیوان که نتیجش چند بار سوختگی انگشتت بود (البته زیاد داغ نبود )با وجود کنجکاوی که هنوز انگار ادامه داره تا بگم داغه یا جیزه دیگه دست نمیزنی .
تا صدای آهنگ بیاد میشینی روی زانوهات و خودتو مثل فنر بالا و پایین میکنی و دست میزنی ،یعنی عاشق این رقصیدنتم ،دورت بگردم فسقلی بانو .خیلی هم به موبایل و کنترل تلوزیون علاقه داری .
چهارشنبه 3 اردیبهشت هم گوشای غنچه خانوم رو سوراخ کردم یه روز هم که پیش مادر حوری بودی مادر موهاتو کوتاه کرد اولین کوتاهی موهای گل نازم توسط مادر بود .
یاد گرفتی وقتی باهات توپ بازی می کنم میگم توپو بده مامان،توپ رو میندازی طرفم و کلی هم می خندی و ذوق می کنی.یه بارم کنترل روی زمین بود و بابایی گفت کنترل بده بابایی تو هم کنترل رو برداشتی و گذاشتی تو دست بابایی .قربون دختر زرنگم بشم با این شیرین کاری هاش.
خیلی هم عاشق بچه کوچولوهایی ،هر وقت بریم پارک یا بیرون سریع برای بچه های کوچولو واکنش نشون میدی و سر و صدا می کنی .
مرواید دوم هم خودشو نشون داد و دخمل نازم حالا دوتا دندون داره . این همه از خوبیهات گفتم ولی یه کار بد هم یاد گرفتی انگشتتو می کنی تو مماغت ، چندتا از کتاب قصه هاتم پاره کردی ،در هر حال بابا و مامان عاشقتن گل زیبا.
و اما کنترل 9 ماهگی :
وزن:8700
قد:72
دور سر:45
این مدت همش نگران وزن گیری گل نازم بودم حالا قد و دور سر، قرار شد دوباره 15 روز دیگه بریم پایش.
وقتایی که دخمل طلا گریه می کنه .(به همراه ناز و عشوه)
وقتایی که دخمل طلا گریه می کنه .(گریه به همراه کنجکاوی از عکاسی)