15 ماهگی

سلام گل مامان و یه معذرت خواهی قابل توجه بابات دیر اپ کردن وبلاگ گل دخترم.البته تو این یه سورپرایز تو زندگیمون به وجود اومد که زندگیمون تحت تاثیر قرار گرفت و این سورپرایز خواهر دار شدن شما گل نازم بود و الان نورا خانوم دختر ارشد مامان و بابا هستن .الهی دورت بگردم گل خانوم از یه جهت بابت نینی جدید خوشحالم و ا جهتی ناراحتم که گل مامان چند ماهیه که دیگه از شیر گرفته شدی البته خودت دیگه نخواستی شیر بخوری وگرنه بازم میشد تا چند وقت شیر بخوری ...گل نازم وقتی بهت میگم مامان تو دلش نی نی داره با خواشحالی تو چشمام نگاه میکنی و تو هم تکرار می کنی نینی و شکم مامانو بوس میکنی ،ماشالله خیلی دختر فهمیده ای هستی با این که هنوز کوچولویی ولی من اینو در وجودت حس میکنم ،کاملا متوجه همه حرفایی که میزنم میشی و هر کاری ازت بخوام در حد توانت انجام میدی مثلا هر وقت بگم فلان چیزو برای مامان بیار خیلی فرز و با عجله این کارو انجام میدی ،ناگفته نماند وقتایی هم که نخوای کاری رو انجام بدی ادای مامانو درمیاری و انگشت اشارتو به طرفین تکون میدی و میگی نه نه .

گل زرنگ من (این روزا تکه کلام مامان شده در صدا زدن نورا خانوم) بی نهایت دختر مهربون و اجتماعی هستی و حس همدردی خیلی قوی داری و هرکس گریه کنه سریع واکنش نشون میدی و میزنی زیر گریه ،گل قشنگ من علاوه بر مهربونی زیاد حس کنجکاوی و سرک کشیدن به هر چیز و هر جا هم باید به خصوصیات دخمل گلی اضافه کنم و مرتب باید مواظبت باشم که آسیب نبینی و تمام وقت باید در خدمت نورا خانوم بود تا بلایی سر خودش نیاره یه مدت هم شبا تا ساعت یک و دو نمیخوابیدی و منو بابایی لامپارو خاموش می کردیم و شما میرفتی از مبل بالا و روشنشون میکردی و یا ما خودمونو میزدیم به خواب و شما نمیذاشتی بیدارمون میکردی و به بخاری اشاره میکردی که داغه داغه و هر شب این داستان ادامه داشت تا بالاخره مبلا رو وارونه کردیم تا خوابت دوباره تنظیم شد ،اوایل  تا پتو میکشیدم روت سریع بیدار میشدی و پرتش می کردی ولی الان خودت پتو رو میکشی به طور کامل روی سرتو و میخوابی.

حسابی بابایی هستی مرتب در حال صدا کردن بابایی هستی وقتایی که بابا از سر کار بیاد تمام وقت دنبال بابایی تو خونه هستی و یه لحظه ازت دور بشه سریع گریه و و سر و صدا و مرتب بابایی رو صدا میزنی .

وقتایی که بابا میخواد بره حموم تو هم سریع میخوای لباساتو دربیاری و با بابایی بری حموم و همیشه هم حوله حمام بابایی رو دستت میگیری و وایمیسی پشت در و مرتب میگی بابا تا حوله رو تحویل بدی ..

اخیرا در طول شب چند بار بیدار میشی و بابایی رو هم بیدار میکنی که آب بده ،اولین جمله ای که دخمل نازمون یاد گرفته همینه که آب بده.

یه کلمه ای هم که یاد گرفتی و من عاشق تلفظت هستم اینه که تا پیشی ببینی میگی پی سی .عاشق کشتی گرفتن با بابایی هستی و دست میزنی به ابروهایی بابایی و میگی ابووو...

دیگه این که در ادبیات گل خانوم دو چیز معنی بابا میده یکی وجود نازنین بابایی یکی هم باب اسفنجی.

توی این ماه بیشتر به اسباب بازی هات واکنش نشون میدی و عروسکاتو بغل میکنی و لالایی براشون میخونی ،هرچند علاقه بیشتری به بازی با وسایل خونه داری مثل قابلمه و کاسه بشقاب و سبد و ..

دیگه از شیرین کاری های گل خانوم خط خطی کردن و پاره کردن کاغذ و روزنامه هاست اولین بار کف دستت نقاشی کردی و جالب بود برام که میخواستی خط هایی که کف دستت کشیدی رو برداری .

تازه این مدلی هم واسه مامان بوس میفرستی.

و این که گل خانوم الان ده تا دندون داره .

3 آذر ماه هم رفتیم بهداشت برای پایش:

وزن:9450

قد:80

دور سر:47